آن مردم سختي كشيده
آن مردم نا مهرباني ديده
آن ياران طرقبه و شانديز رفته
آن عزيزان نشسته در دور ميدان قايم
آن منتظران هميشگي قطار شهري
آن دل خوش از اتوبوسها نداشته
آن ترافيك ديده ها
و....
همانا مشهدياني هستند
كه هميشه به مشكلات خنديده
و از آستان قدس هيچ وقت نرنجيده
حتي همان زماني كه
سر به سر درختان ملك آباد را كشتند و
يك وجب از خاك اين دولتسرا
به ملت داده نشد
تا اتول هايشان را
در جاده اي عريض تر نديده و
خداي ناكرده تصادفي حادث نشود
كلي گفتم
اما از اين به بعد مقاله به مقاله جزيي مي نويسم
با عنوان از ماست كه بر ماست

0 comments: